آخرین مطالب پيوندها
سلام بچه ها اگه دوس دارین با هم تبادل لینک کنیم ابتدا این بنده ی حقیر رو به اسم غریبه و آدرس qafeleyar.LXB.ir لینک کنید بعد مشخصات لینک خودتون رو در زیر بنویسید تا لینکتون در وبلاگ این بنده ی حقیر قرار بگیره..ممنون نويسندگان غریبه شبی یاد دارم که چشمم نخفت
که من عاشقم گر بسوزم رواست تـو را گریــه و سـوز بـاری چراست
بگفت ای هوادار مسکین من
چـو شیرینی از مـن بدر میرود چو فرهادم آتش به سر میرود
همی گفت و هر لحظه سیلاب درد فـــرو مـیدویــدش بـه رخســـار زرد
که ای مدعی عشق کار تو نیست
تو بگریـزی از پیش یک شعله خام
تو را آتش عشــق اگر پر بسوخت
همه شب در این گفت و گو بود شمع
نرفته ز شــب همچنان بهرهای
همی گفت و میرفت دودش به سر
ره این است اگر خواهی آموختن
مکن گریــه بر گور مقتول دوست
اگــر عاشقــی سـر مشـوی از مرض
فـدائی نــدارد ز مقصــود چنگ
بـه دریــــا مــرو گفتمـــت زینهار
شعر : سعدی آهنگ : مرتضی نی داوود نظرات شما عزیزان: شنبه 30 آذر 1392برچسب:, :: 5:0 :: نويسنده : غریبه
|